آموزش فلسفه به زبان ساده

اثبات و تشریح اصول دین با عقل

آموزش فلسفه به زبان ساده

اثبات و تشریح اصول دین با عقل

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام عزیزان
فلسفه، این علم زیبا را بیاموزید که ضروری ست. اگر در تردید هستید، شما را به قطعیت می رساند؛ اگر قاطعید، به شما معرفت می بخشد؛ هر کجای راه حقیقت ایستاده اید فلسفه بیاموزید.
فلسفه را بدون تکلّف، به زبان ساده و مختصر بخوانید...بنده این دروس را برای کسی نوشته ام که حتّی یک کتاب فلسفی نخوانده است. آن ها را دنبال کنید و هرکجا پرسشی پیش آمد بپرسید.
حضور سبز شما مایه ی شادابی و طراوت این وبلاگ است
----------------------------------
تمامی مطالب فاقد سند این وبلاگ، نوشته ی بنده است؛ لذا در صورت رونوشت برداری نام وبلاگ یا نویسنده را ذکر بفرمایید.

آخرین نظرات

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فطرت» ثبت شده است

    زبان -به معنی معروفش- یک نظام فطری نیست بلکه مجموعه قواعدی ست که با آموزش به انسان منتقل می شود. نوزاد ایرانی اگر در انگلستان بزرگ شود قطعاً انگلیسی زبان خواهد شد و این یعنی زبان موروثی نیست.

    حال زبان، این نظام غیر موروثی، طبق چه فرآیندی به انسان آموزش داده می شود؟ نوزاد چگونه تکلّم را فرا می گیرد؟

    اینجا دو حال پیش روی ما ست: یا نوزاد هیچ نظام اوّلیه ای در سر ندارد و صفر تا صد نظام فکر و تکلّمش را از محیط می آموزد، یا اطّلاعات اوّلیه ای هست که نظام و مطالب جدید -از جمله زبان- را به وسیله ی این اطّلاعات می آموزد.

    گمان اول بی شک باطل ست. کافی ست فرض کنید یک نفر از فضا آمده است که هیچ شناختی از هیچ حرکت شما ندارد و هیچ نظامی نیز برای فکر ندارد(ذهنش خالی مطلق است). چگونه می توانید مفهومی را به او بفهمانید؟ کسی که نظامی برا فکر ندارد، محکوم است به فکر نکردن و استنتاج نکردن و لذا محکوم است به نفهمیدن.

ایمان علیخانی بجستانی

     برخی فطرت را نه یک پایه ی محکم عقلی، بلکه یک پدیده ی بی هدف و نامعتبر می دانند. داروینیست ها -تکامل باوران بی خدا- معتقدند:

    فطرت انسان طی میلیاردها سال، از ابتدای آفرینش جانداران شکل گرفته است و این شکل گیری کاملاً بی هدف و در دستان طبیعت بوده است.

    موجوداتی با گرایش ها و اعتقادات مختلف ایجاد شده اند و از میانشان آن هایی باقی مانده اند که اعتقادات و گرایش های مناسب تری برای بقا داشته اند.

    موجودات بسیار دل رحم منقرض شدند، چرا که برای بقا خشونت لازم است. موجودات تکرو نیز در بسیاری گونه ها به تدریج منقرض شدند، چرا که برای بقای بهتر همکاری لازم است.

    امروزه ثابت شده است که اعتقاد به وجود خدا برای سلامت انسان و بقای نسلش مفید است؛ لذا جای تعجّب نیست که اعتقاد به وجود خداوند فراگیر است: اعتقاد به وجود خدا در ژنتیک انسان بقا یافته است تا نسلش را حفظ کند.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

    برای وابسته شدنت همین کافیه که بهش فکر کنی. موضوع مهم نیست...هر چیزی میتونه باشه!

ذهنتو دست کم نگیر،

خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنی میتونی تربیتش کنی.

    نمیتونی فطرتتو عوض کنی، ولی میتونی ذهنتو به خیلی چیزا عادت بدی.

ایمان علیخانی بجستانی
۲۸ دی ۹۳ ، ۰۹:۱۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

    شکّی نیست که اعتقاد به وجود خدا اعتقادی فراگیر است. عموم مردم جهان به قدرتی هوشمند که بر همه چیز حاکم است معتقدند. از کنار اعتقاد به این مفهوم، ادیان ایجاد شده اند تا رابطه ی بین انسان ها و خدا را توصیف کنند. در این میان، عدّه ای بی خدا ظهور کرده اند که تعدادشان نیز مدّت ها ست رو به افزایش است. مبحث این مقاله، واکنش بی خدایان به باخدایی توده ی مردم است.

    در گذشته، بی خدایان عموماً دین را یک ابزار کنترل می دیدند. برخی می گفتند: "دین ساخته و پرداخته ی اشرافیان و قدرتمندان است که آن را برای مردم ضعیف قرار داده اند. دین باعث  می شود فقرا به ضعف و فقر خود قناعت کنند و انقلاب نکنند و در برابر زورگویی و استعمار قدرتمندان ساکت بمانند".

ایمان علیخانی بجستانی
۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    همانطور که بنده در پست "بررسی فطرت و چگونگی شناخت آن" توضیح دادم، فطرت و قضایای بدیهی عموماً غیر قابل تشخیص هستند. ما نهایتاً می توانیم ثابت کنیم که فلان گزاره را ذهن ما قبول دارد و نمی تواند آن را قبول نکند؛ لذا گزاره ای قطعی ست. ممکن است فردا معلوم شود همین گزاره نتیجه ی ادغام دو گزاره ی دیگر بوده است و اگرچه قطعی ست، ممکن است بدیهی نباشد.

    از طرفی، آنچه ما از قضایای بدیهی می خواهیم، قطعیتشان است. می خواهیم به نتایجی محکم برسیم که بر پایه ی فرضیاتی محکم بنا شده اند نه گمان ها. ببینید، اگر ما از روشی که 100% صحیح و عقلانیست و دو فرض که اعتبار هرکدامشان 90% است نتیجه ای بگیریم؛ طبق قانون احتمال، اعتبار نتیجه 81% است.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    همانطور که اثبات شد، انسان یک سری اطلاعات پیش فرض در وجود خود دارد(فطرت). این اطلاعات، الزاماً حق هستند. ما با استفاده از همین اطلاعات است که بر سر حق قضاوت می کنیم، لذا معیار ما برای حقانیت، همین اطلاعات است. تنها حق است که می تواند حق را تشخیص دهد؛ ما نیز معتقد به امکان تشخیص حق هستیم؛ لذا معتقد به حقّانیت فطرت(این اطلاعات) هستیم. کسی هم که به تشخیص حق معتقد نیست، دچار نهیلیسم است و باید به پست مربوطه رجوع کند.

    علاوه بر اطلاعات اولیه ی فوق، یک سری اطلاعات ثانویه در انسان است. این اطلاعات ترکیبی از استنتاج، اطلاعات درونی انسان و اطلاعات دریافت شده از بیرون است.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

    اثرات محیطی، افکار و اعمال انسان؛ همگی بر انسان اثر گذارند. وقتی این آثار به طور مداوم انسان را دستخوش تغییر کنند به گونه ای که انسان خواصی مغایر با فطرتش بروز بدهد، خواص جدید ایجاد شده را فطرت ثانوی گویند.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۶ آذر ۹۳ ، ۱۳:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    ما هرگز سعی نمی کنیم با یک سنگ صحبت کنیم تا آن را متقاعد کنیم؛ زیرا قدرت درک ندارد. وقتی به هدف انتقال یک مفهوم با کسی صحبت می کنیم، صراحتاً به این اعتقاد داریم که فرد رو به روی ما قابلیت درک دارد.

    علاوه بر این، صحبت ما با دیگران نشان دهنده ی این است که در ذهن ما مفاهیم مشترکی هست که به واسطه ی آن ها سخن یکدیگر را می فهمیم. به عبارتی، کلام طرف مقابلمان را می توانیم در ذهن خود ترجمه کنیم؛ و این قابلیت ترجمه نشانگر این است که می دانیم هر کلمه و اصطلاح فرد مقابل، برای او نشانگر چه مفهومی ست. پس به طور متقابل نسبت به ذهن یکدیگر شناختی نسبی داریم. این شناخت از کجا ایجاد شده است؟ از آموزش؛ که البته آموزش خود گونه ای از تعامل بین دو انسان است و در آن شناخت متقابل وجود دارد. خود این شناخت متقابل از کجا حاصل شده است؟ این سلسله تا آنجا پیش می رود که بپذیریم انسان ها ذاتاً نسبت به یکدیگر شناخت دارند.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۵ آذر ۹۳ ، ۱۰:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مجموعه ای از اعتقادات، گرایش ها و خصلت ها که بدون هیچ آموزش و تمرینی در انسان وجود دارد را فطرت می گویند.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۴ آذر ۹۳ ، ۲۰:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

    معرفت شناسی(شناخت فرآیند شناخت) زیربنای فلسفه است. عزیزان این بحث را به خوبی فرابگیرید و عمیقاً درک کنید که اگر در آن مشکلی داشته باشید، حتماً خود را در مباحث بعدی نشان خواهد داد و خدای نکرده از درک صحیح فلسفه باز می مانید. خواهشاً اگر در هریک از جزئیات این بحث شکّی دارید، بیان کنید و بپرسید؛ متزلزل از کنارش عبور نکنید. ارزش نتایج فلسفی به قطعیتشان است و اگر کسی معرفت شناسیش متزلزل باشد فلسفه اش از قطعیت برخوردار نخواهد بود. در زیر، برای تثبیت مطالب چکیده ی فصل را ذکر می کنم:

ایمان علیخانی بجستانی
۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۹:۲۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر