آموزش فلسفه به زبان ساده

اثبات و تشریح اصول دین با عقل

آموزش فلسفه به زبان ساده

اثبات و تشریح اصول دین با عقل

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام عزیزان
فلسفه، این علم زیبا را بیاموزید که ضروری ست. اگر در تردید هستید، شما را به قطعیت می رساند؛ اگر قاطعید، به شما معرفت می بخشد؛ هر کجای راه حقیقت ایستاده اید فلسفه بیاموزید.
فلسفه را بدون تکلّف، به زبان ساده و مختصر بخوانید...بنده این دروس را برای کسی نوشته ام که حتّی یک کتاب فلسفی نخوانده است. آن ها را دنبال کنید و هرکجا پرسشی پیش آمد بپرسید.
حضور سبز شما مایه ی شادابی و طراوت این وبلاگ است
----------------------------------
تمامی مطالب فاقد سند این وبلاگ، نوشته ی بنده است؛ لذا در صورت رونوشت برداری نام وبلاگ یا نویسنده را ذکر بفرمایید.

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حقانیت فطرت» ثبت شده است

     برخی فطرت را نه یک پایه ی محکم عقلی، بلکه یک پدیده ی بی هدف و نامعتبر می دانند. داروینیست ها -تکامل باوران بی خدا- معتقدند:

    فطرت انسان طی میلیاردها سال، از ابتدای آفرینش جانداران شکل گرفته است و این شکل گیری کاملاً بی هدف و در دستان طبیعت بوده است.

    موجوداتی با گرایش ها و اعتقادات مختلف ایجاد شده اند و از میانشان آن هایی باقی مانده اند که اعتقادات و گرایش های مناسب تری برای بقا داشته اند.

    موجودات بسیار دل رحم منقرض شدند، چرا که برای بقا خشونت لازم است. موجودات تکرو نیز در بسیاری گونه ها به تدریج منقرض شدند، چرا که برای بقای بهتر همکاری لازم است.

    امروزه ثابت شده است که اعتقاد به وجود خدا برای سلامت انسان و بقای نسلش مفید است؛ لذا جای تعجّب نیست که اعتقاد به وجود خداوند فراگیر است: اعتقاد به وجود خدا در ژنتیک انسان بقا یافته است تا نسلش را حفظ کند.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

    همانطور که اثبات شد، انسان یک سری اطلاعات پیش فرض در وجود خود دارد(فطرت). این اطلاعات، الزاماً حق هستند. ما با استفاده از همین اطلاعات است که بر سر حق قضاوت می کنیم، لذا معیار ما برای حقانیت، همین اطلاعات است. تنها حق است که می تواند حق را تشخیص دهد؛ ما نیز معتقد به امکان تشخیص حق هستیم؛ لذا معتقد به حقّانیت فطرت(این اطلاعات) هستیم. کسی هم که به تشخیص حق معتقد نیست، دچار نهیلیسم است و باید به پست مربوطه رجوع کند.

    علاوه بر اطلاعات اولیه ی فوق، یک سری اطلاعات ثانویه در انسان است. این اطلاعات ترکیبی از استنتاج، اطلاعات درونی انسان و اطلاعات دریافت شده از بیرون است.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

    ما هرگز سعی نمی کنیم با یک سنگ صحبت کنیم تا آن را متقاعد کنیم؛ زیرا قدرت درک ندارد. وقتی به هدف انتقال یک مفهوم با کسی صحبت می کنیم، صراحتاً به این اعتقاد داریم که فرد رو به روی ما قابلیت درک دارد.

    علاوه بر این، صحبت ما با دیگران نشان دهنده ی این است که در ذهن ما مفاهیم مشترکی هست که به واسطه ی آن ها سخن یکدیگر را می فهمیم. به عبارتی، کلام طرف مقابلمان را می توانیم در ذهن خود ترجمه کنیم؛ و این قابلیت ترجمه نشانگر این است که می دانیم هر کلمه و اصطلاح فرد مقابل، برای او نشانگر چه مفهومی ست. پس به طور متقابل نسبت به ذهن یکدیگر شناختی نسبی داریم. این شناخت از کجا ایجاد شده است؟ از آموزش؛ که البته آموزش خود گونه ای از تعامل بین دو انسان است و در آن شناخت متقابل وجود دارد. خود این شناخت متقابل از کجا حاصل شده است؟ این سلسله تا آنجا پیش می رود که بپذیریم انسان ها ذاتاً نسبت به یکدیگر شناخت دارند.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۵ آذر ۹۳ ، ۱۰:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر