آموزش فلسفه به زبان ساده

اثبات و تشریح اصول دین با عقل

آموزش فلسفه به زبان ساده

اثبات و تشریح اصول دین با عقل

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام عزیزان
فلسفه، این علم زیبا را بیاموزید که ضروری ست. اگر در تردید هستید، شما را به قطعیت می رساند؛ اگر قاطعید، به شما معرفت می بخشد؛ هر کجای راه حقیقت ایستاده اید فلسفه بیاموزید.
فلسفه را بدون تکلّف، به زبان ساده و مختصر بخوانید...بنده این دروس را برای کسی نوشته ام که حتّی یک کتاب فلسفی نخوانده است. آن ها را دنبال کنید و هرکجا پرسشی پیش آمد بپرسید.
حضور سبز شما مایه ی شادابی و طراوت این وبلاگ است
----------------------------------
تمامی مطالب فاقد سند این وبلاگ، نوشته ی بنده است؛ لذا در صورت رونوشت برداری نام وبلاگ یا نویسنده را ذکر بفرمایید.

آخرین نظرات

    آیا ناخن من جزو من است یا محیط من؟ دست و پایم چطور؟ سرم چطور؟ کدام اجزای بدن من جزو من محسوب می شوند؟

    این سؤال دست کم می تواند به دو شکل پاسخ داده شود:

    1. تحلیل شاخص مجزّا کننده ی من از محیط

    2. نفی وجود هرگونه جزء برای من(بر اساس اختیار و ادراک)

    

ایمان علیخانی بجستانی
۲۰ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    پیش از پرداختن به جزئیات برهان استقرا، لازم است به من، محیط من، و ارتباط من و محیط من بپردازیم.

    کسی به وجود خود شکّی ندارد و اگر داشت، می توان او را کتک زد تا به یقین برسد؛ لذا اوّلین گام برای ما، نشان دادن وجود محیط است.

    من هستم؛ آیا محیطی نیز برای من هست؟ آیا موجودی غیر از من هست که بر من اثر می گذارد؟ یا همه چیز صرفاً تخیلات من است که خود ساخته و پرداخته ام؟

    پاسخ این پرسش با یک تناقض منطقی و از طریق برهان خلف معلوم می شود:

    بیایید فرض کنیم که من هستم و سوای من هیچ چیز نیست. آنچه می بینم، می شنوم و درک می کنم، تصوّرات من است و ساخته و پرداخته ی من. همچنین، من مختار مطلقم؛ یعنی هیچ چیز بر من اثر گذار نیست-چون سوای من چیزی نیست که بخواهد اثری داشته باشد- و هیچ چیز نیست که مرا محدود کند. هر چه بر من می گذرد تصّورات من است و همه ی این ها می شود عمل من. من به عنوان یک مختار، هرچه بخواهم می کنم.... آیا می شود من خلاف خواست خود عمل کنم؟ قطعاً نمی توانم آنچه را نمی خواهم، بخواهم! پس درد و رنجی که بر من می گذرد چیست؟؟؟

    اگر من بودم و محیط نبود، هیچ جبری بر من نبود و من با خود همان می کردم که می خواستم و دردی نبود. حال که درد هست، یعنی عملی بر من رخ می دهد که من نمی خواهم. لذا موجودی هست غیر از من که بر من اثر می گذارد-اثری جز خواست من-. لذا محیط هست و محیط من غیر من است.

فهرست دروس | درس بعدی>> مرز من و محیط(1)

ایمان علیخانی بجستانی
۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

    تجربه گرایی که مادر عموم جنبش های کلان فلسفی غرب است، همانطور که پیشتر ذکر شد(کلیک کنید) قائل به اصالت تجربه است. یعنی می خواهد همه چیز را به وسیله ی تجربه درک کند و بر پایه ی تجربه تمامی علوم را به دست بیاورد.

    علم(دانش) به معنی مجموعه ای از مفاهیم است که با واقعیت منطبقند. حال کسی که می خواهد با تجربه علم کسب کند، محکوم است که بین تجربیات خود و واقعیت رابطه ای قائل شود. همینجاست که استقرا ظاهر می شود:

    تمامی کسانی که علم تجربی را معتبر می شمارند(عملاً تمام انسان ها) به گونه ای به حقّانیت استقرا معتقدند. تمام این افراد معتقدند که با مشاهده ی صدق یک گزاره بر یک موضوع، احتمال صدق آن بر دیگر موضوعات مشاهده نشده به مقداری قابل توجه افزایش می یابد.

     بسیار خوب، صدق استقرا با تعریف فوق-که برای همگان واضح است- پایه ی اول استدلال ماست.

    مثال1: کسی که تا به حال هیچ پرنده ای را ندیده است، هیچ نظری درباره ی رنگ پرندگان ندارد. کافی ست این شخص یک زاغ را مشاهده کند: حال به نظر او محتمل ترین رنگ برای پرنده ی بعدی که خواهد دید، سیاه است.

    مثال2: از کوهی سنگی به رنگ زرد تیره برایمان می آورند. حال اگر از ما بپرسند گمان می کنی رنگ سنگ بعدی چه خواهد بود؟ پاسخ ما قطعاً زرد تیره خواهد بود.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    برهانی که بنده تحت عنوان برهان استقرا ذکر می کنم، و همچنین برهان بعدی که برهان نظم به تقریر احتمال است، براهینی هستند که از نظر شأن و منزلت قابل قیاس با براهین یقین ساز دیگر نیستند و احتمالاً به همین دلیل، در کتب فلاسفه ی سابق ما ذکر نشده اند.

   با این حال، امروزه به نقطه ای در تاریخ رسیده ایم که آنچه از سوی ما پست و خفیف شمرده می شد(تکیه بر محسوسات و احتمالات) از نظر اذهان عموم به اوج اعتبار رسیده است و شایسته است براهینی که در حوزه ی محسوسات و احتمالات سخن می گویند نیز مطرح شوند تا کلام فلسفه ی اسلامی، طراوت و تازگی خود را حفظ کند و با دور شدن از زبان مردم، دچار خمود و زوال نگردد.

    دو برهان استقرا و نظم به تقریر احتمال، براهینی نوین هستند که با زبانی تجربه گرایانه سخن می گویند و با تکیه بر آنچه مشاهده می شود، استقرا و علم احتمال، وجود خالق هوشمند را اثبات می کنند.

    برهان اوّل صرفاً یک احتمال خام و اولیه را طرح می کند که نشان می دهد ما محکوم به اعتقاد به خدا هستیم؛ سپس برهان دوم آن احتمال خام را می پرورد و نشان می دهد احتمال وجود خداوند طبق مشاهدات ما صد درصد است.

فهرست دروس | درس بعدی>> برهان استقرا

ایمان علیخانی بجستانی
۱۴ فروردين ۹۴ ، ۰۶:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    برهان نظم-آنگونه که معروف است- بر دو پایه استوار است:

  •     ناظم داشتن نظم
  •     منظم بودن جهان

    چنان که بحث شد، ناظم داشتن نظم یک گزاره ی بدیهی ست که تحت تأثیر یک سری تلقینات و اشتباهات تاریخی به چالش کشیده شده است:

    کسی در نظم جهان شک ندارد، و لذا پس از ردّ شبهات، طبق برهان نظم، وجود خدا اثبات شد.

فهرست دروس | درس بعدی>> برهان نظم(به تقریر استقرا و احتمال)

ایمان علیخانی بجستانی
۰۷ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    عزیزان، در درس گذشته ذکر شد که مخالفان برهان نظم، فاقد جزء بودن خدا را محال می پندارند. همچنین ثابت شد که هرکجا اختیار هست، جوهری فاقد جزء نیز هست که مختار است. لذا اگر به برهان نظم فکر نکنیم نیز مجبوریم بپذیریم باری تعالی که اولین وجود مختار است، بنا به اثباتی که ذکر شد فاقد جزء است و فاقد جزء بودن وجود مختار بحثی عجیب و من درآوردی نیست-هرچند که عجیب بودن دلیل بر بطلان نیست- بلکه هرکجا وجود مختاری هست، الزاماً وجود مختار بدون جزء نیز وجود دارد.

    اما درس امروز: به سادگی اثبات می شود که وجود مختار، دارای چند خصلت است که اثبات این چند خصلت، وجود خداوند را برایمان ملموس می سازد.

    به اینجا رسیدیم که خداوند در عین اختیار، فاقد جزء است. امّا یک وجود مختار، محکوم است چند صفت را داشته باشد:

ایمان علیخانی بجستانی
۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

     در برهان نظم، برخی سفسطه می دانند این را که ما خدا را فاقد جزء و نظم می دانیم. بنده در زیر اثبات می کنم که موجود مختار فاقد جزء، نه تنها دور از عقل نیست، بلکه ضروری و قطعی ست.

     موجود مختار می تواند صاحب یک سری اجزا باشد. مثلاً، انسان از اجزای مختلفی(دست و پا و سر و ...) تشکیل شده است. هرچه این اجزاء کمتر باشد، موجود مختار ما ساده تر-مخالف پیچیده تر- است.

ایمان علیخانی بجستانی
۲۶ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۴۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

    کسانی که تصادفی بودن نظم جهان را مطرح می کنند عموماً منظورشان ردّ برهان نظم است و این ردّ، در دو حال می گنجد:

    1. نقض فطری بودن اعتقاد به ناظم برای نظم

    2. نقض حقّانیت فطرت

    در پاسخ به این شبهه، ذکر دو نکته کافی ست:

    1. هیچ مدرکی مبنی بر تصادفی بودن جهان وجود ندارد. هرکجا دست مشاهدات بشر رسیده است، کهکشان به کهکشان، ستاره به ستاره، مشاهدات نظم جهان را تأکید می کنند.

    2. اگر قائل به تصادف شویم، قائل به غیر قابل پیشبینی بودن جهان شده ایم و این غیر قابل پذیرش است.

    برای اطلاعات بیشتر به دو درس مکمل زیر مراجعه بفرمایید:

  

حساب احتمال چیست و کجا به کار می رود؟

ایمان علیخانی بجستانی
۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

     برخی فطرت را نه یک پایه ی محکم عقلی، بلکه یک پدیده ی بی هدف و نامعتبر می دانند. داروینیست ها -تکامل باوران بی خدا- معتقدند:

    فطرت انسان طی میلیاردها سال، از ابتدای آفرینش جانداران شکل گرفته است و این شکل گیری کاملاً بی هدف و در دستان طبیعت بوده است.

    موجوداتی با گرایش ها و اعتقادات مختلف ایجاد شده اند و از میانشان آن هایی باقی مانده اند که اعتقادات و گرایش های مناسب تری برای بقا داشته اند.

    موجودات بسیار دل رحم منقرض شدند، چرا که برای بقا خشونت لازم است. موجودات تکرو نیز در بسیاری گونه ها به تدریج منقرض شدند، چرا که برای بقای بهتر همکاری لازم است.

    امروزه ثابت شده است که اعتقاد به وجود خدا برای سلامت انسان و بقای نسلش مفید است؛ لذا جای تعجّب نیست که اعتقاد به وجود خداوند فراگیر است: اعتقاد به وجود خدا در ژنتیک انسان بقا یافته است تا نسلش را حفظ کند.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

    چند هفته ست که مطلب جدید نمینویسم؛ نه به این دلیل که حرفام تموم شده باشه...نه...خیلی حرف دارم رفقا!!! ولی فلسفه نون نمیاره...نمیشه دربست نشست و درس فلسفه نوشت؛ برا نون دادن زن و بچه، بیل زدن لازمه:)

    فعلاً خیلی سرم شلوغه...گرفتاریم تموم بشه حتماً دوباره براتون مینویسم. خودم شدیداً عطش دارم که از توحید بگذرم و فصل عدل رو شروع کنم. عدل، به نظر من جذّاب ترین و مفیدترین مبحث فلسفه ست.

    خیلی عذرخواهم دوستان به خاطر عدم حضورم...خصوصا شما محمد جان! الآن که یه خورده وقتم منعطف تره پیاماتونو میخونم و جواب میدم؛  ایشاللّه به زودی دوباره نوشتنو شروع میکنم.

ایمان علیخانی بجستانی
۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۰۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر