آموزش فلسفه به زبان ساده

اثبات و تشریح اصول دین با عقل

آموزش فلسفه به زبان ساده

اثبات و تشریح اصول دین با عقل

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام عزیزان
فلسفه، این علم زیبا را بیاموزید که ضروری ست. اگر در تردید هستید، شما را به قطعیت می رساند؛ اگر قاطعید، به شما معرفت می بخشد؛ هر کجای راه حقیقت ایستاده اید فلسفه بیاموزید.
فلسفه را بدون تکلّف، به زبان ساده و مختصر بخوانید...بنده این دروس را برای کسی نوشته ام که حتّی یک کتاب فلسفی نخوانده است. آن ها را دنبال کنید و هرکجا پرسشی پیش آمد بپرسید.
حضور سبز شما مایه ی شادابی و طراوت این وبلاگ است
----------------------------------
تمامی مطالب فاقد سند این وبلاگ، نوشته ی بنده است؛ لذا در صورت رونوشت برداری نام وبلاگ یا نویسنده را ذکر بفرمایید.

آخرین نظرات

    برهان استقرا برهانی ست بسیار ابتدایی که برای نگرش ما نسبت به خالق جهان یک حدس اولیّه ایجاد می کند. انسان تجربه گرا به استقرا معتقد است و آنچه را تجربه نکرده است به وسیله ی آنچه تجربه کرده است حدس می زند. از طرفی تنها عاملی که انسان درک می کند، خود انسان است. لذا تجربه گرا محکوم است فرض کند عامل ایجاد کننده ی اثرات  محیط انسان، خود عاملی ست شبیه به انسان.

    دقّت داشته باشید برهان استقرا برهانی نیست که ما را به قطعیت برساند؛ بلکه تنها به ما می گوید معقول ترین حدس اولیه برای خواص خالق جهان چیست.

ایمان علیخانی بجستانی
۰۶ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

تا هنگامی که خاک ها حسرت مجسّمه ها را می خورند،

کسی حرف باغبان را نخواهد فهمید

فلسفه اگر فلسفه ی حقیقی باشد، اگر حق جویی باشد،

    اولین ارمغان فلسفه برای ملّت ها، مسحور نشدن است...بی دلیل نپذیرفتن است...حسرت پوچی ها را از دل بیرون کردن است...شوق روییدن است

ایمان علیخانی بجستانی
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

پرسش(محمد):

   سلام و خسته نباشید!!:)

سوالم رو مصداقی عرض میکنم و شما هم لطف کنید مصداق را بشکافید!
بنده از دوران دبیرستان تا الان که سال چهارم دانشگاهم این سوال رو داشتم و واقعا پیگیرش هم بودم،هم در فضای حقیقی و هم مجازی!!
در ابتدا عرض کنم که این را میدانم خداوند محدود به زمان نیست!:)
مگر نه اینکه حضرت آدم اولین انسانه!؟
و ساخته خداوند است
و خدا عالم به گذشته و حال و آینده است!؟
چگونه حضرت آدم اختیار دارد در حالی که -ساخته-کسی است که آینده او را میبیند!به عبارتی خدا میبیند که دارد(آینده) چه میسازد!
و یه سوال دیگه اینکه اگر دنیا دنیای علیت است ما هر کاری بکنیم یک جبرگرا میگوید (به طور مثال)این فهم تو یا عمل تو و یا هر چیز دیگری از ما ،معلول حادثه ای در گذشته ما یا افراد مرتبط با ما بوده است!!
تکلیف چیست!!
قررربانت!!

پاسخ(ایمان علیخانی):
    سلام محمد جان
    متشکرم که قابل دونستید و سؤالتون رو شفاف پرسیدید.
    دو پرسش شما را می توان به شکل زیر کوتاه کرد:
    1. چگونه می شود که خدا از آینده ی انسان باخبر باشد و انسان مجبور نباشد؟
    2. چگونه می شود که انسان مخلوق و معلول خدا باشد، امّا اعمالش صد درصد طرّاحی شده از قبل نباشد؟
    
ایمان علیخانی بجستانی

    ادراک چیست؟

    این سؤال، پاسخی ندارد که در کلمات بگنجد. لااقل من نتوانسته ام تعریفی برایش پیدا کنم. ادراک چیزی ست که حقیقتش را ما درک می کنیم و نمی توانیم توصیفش کنیم. امّا می دانیم که این حقیقت هست و مربوط به خود ما می شود.

    در این درس، می خواهیم ببینیم منشاء ادراک چیست؟ آیا مادی ست؟

    از آنجا که ادراک مفهومی ست خارج از وصف که تنها ما هستیم که آن را درک می کنیم، تنها ابزار بررسی ادراک نیز خود ما هستیم.

    بحث را با پرسش هایی ساده شروع می کنم:

    آیا ما ادراک داریم؟

    قطعاً بله. هیچ کس در ادراک خود شک ندارد. هیچ کس شک نمی کند که آیا می بیند یا خیر؟ لمس می کند یا خیر؟ همه می دانیم که می بینیم و لمس می کنیم؛ بدون شک.

    آیا سنگ ادراک دارد؟

    اگر برای سنگ ساختاری پنهان یا یک روح قائل نشویم، بی شک پاسخ منفی ست. سنگ ادراک ندارد.

    دو تکّه سنگ چطور؟ آیا اگر سنگی بر روی سنگ دیگر کشیده شود یا بیافتد، ادراک رخ داده است؟ 

    سیلندر و پیستون چطور؟ حرکت پیستون در سیلندر ماشین حاوی ادراک است؟

    موتور ماشین چطور؟ آیا موتور ماشین ادراک دارد؟ مثلاً دردش می گیرد؟

ایمان علیخانی بجستانی
۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

    ممکن است از مطلب قبل قلباً قانع نشده باشید؛ لذا بر آن شدم که موضوع را شرح بیشتری بدهم.

    ابتدا یک سؤال مطرح می کنم: آیا موی من جزو من است؟ منی که ادراک می کنم؟

    قطعاً خیر. موی من دراحساس کردن با من سهیم نیست. موی من جزو محیط من است.

    حال فرض کنید ما بدن خود را جزو خودمان می دانیم. چه عواملی باعث شده آن را جزو خود بدانیم؟

    این که همواره همراه ما ست؟ موی من نیز هواره همراه من است ولی جزو من نیست. 

    این که بدن را حس می کنیم یعنی جزو ما ست؟ ما محیط خود را نیز حس می کنیم؛ لذا صرف حس کردن ملاک نیست.

     این که اجزای بدن برای ما احساسی متفاوت دارند، مثلاً درد می کنند، یعنی جزو ما هستند؟ در این صورت یعنی اگر به دستمان آمپول بی حسّی بزنیم دست ما از ما جدا می شود؟ یا سؤالی مهم تر: اصلاً این دست من است که حس می کند؟ یا من جدا از دستم حس می کنم و دستم صرفاً یک پیام رسان است؟

ایمان علیخانی بجستانی
۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

    امر به معروف به روش معمول را غلط و غیر مؤثّر دانستیم و گفتیم نکنیم.

    چه بکنیم؟

    اولاً، اگر نمی توانیم، نکنیم! وقتی هنر اثر گذاری صحیح را نداریم، یا ابزار و شرایطش محیّا نیست، اثر نگذاریم بهتر است تا این که خودمان و دینمان را هم زمان نزد کسی تخریب کنیم.

    ثانیاً، اگر می خواهیم برای این موضوع بخشی از وقت خود را هزینه کنیم، به فراهم ساختن ابزار و شرایط بپردازیم و وقتی این ها محیّا شد امر به معروف کنیم

ایمان علیخانی بجستانی
۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

  با وصفی که در متن های گذشته شد، چنین به نظر می رسد که تربیت اجتماع امری فوق العاده سخت و طاقت فرسا ست و لذا از توان و عهده ی ما خارج است. بله، انقلاب به پا کردن و مسیر اجتماع را شدیداً به سویی چرخاندن قطعاً از توان و عهده ی عموم خارج است؛ امّا تربیت اجتماع تنها این نیست: فرزندان ما جزو اجتماعند؛ همچنین همسران و پدران و مادران و تمام کسانی که در تیررس مداوم کلام ما هستند: این ها همه جزو اجتماعند و تحت اثر تربیت ما قرار دارند. ما نسبت به این ها توانایی تربیت داریم و همچنین مسؤولیت تربیت داریم. خداوند در قرآن بارها مسؤولیت تربیت اجتماع را مطرح کرده است که بنده چند مورد را خاطرنشان می کنم:

 

کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله...

شما بهترین امتی هستید که در میان مردم پدیدار شده اید، امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید...

    خداوند در سوره ی آل عمران آیه ی 110 امر به معروف و نهی از منکر را برجستگی و برتری امت اسلامی نسبت به دیگر امت ها ذکر می کند.

 

ایمان علیخانی بجستانی
۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

    القصّه، اگر بخواهیم به تنهایی بر محیط خود اثر بگذاریم، می توانیم -و باید- از هردو اهرم احساس و عقل استفاده کنیم؛ امّا چگونه؟ چه شرایطی را باید رعایت کنیم؟

    اولاً سعی کنبم برای عموم مردم محرّک احساسی را مقدّم بر محرّک عقلی قرار دهیم و برای اهل عقل، محرّک عقلی را مقدّم کنیم. بدیهی ست که باید با هر کس به زبان خود او سخن گفت: کلّم الناس علی قدر عقولهم به همین دلالت دارد.

    ثانیاً در ابتدای کلام به اموری بپردازیم که مورد توجّه و تأیید مخاطب است تا توجّه مخاطب را برانگیزیم. اگر با موضوعات ناآشنا و نامطلوب شروع کنیم، توجّه مخاطب را از دست می دهیم و چه بسا مخاطب عذری بیاورد و بحث را ترک کند.

    ثالثاً سنجیده عمل کنیم و بدون آمادگی مخاطب و هماهنگی شرایط تبلیغ نکنیم. اگر مخاطب را یک بار به طرزی نامناسب دعوت کنیم، دفعه ی بعد که با او مواجه می شویم، اثر منفی دعوت قبل در ذهنش تداعی می شود و لذا گوش جانش را به روی سخنمان می بندد.

    رابعاً یک مبلّغ تنها باقی نمانیم؛ بلکه دیگرانی را که با ما همراه شده اند را نیز برای تبلیغ آماده کنیم. هرچه تعداد مبلّغ بیشتر باشد، به طور تصاعدی فراگیری پیام ما افزایش می یابد.

    خامساً خودمان را به عنوان نمونه ی برجسته ی عمل کننده به موضوع تبلیغ حفظ  کنیم. اگر از سخن خود تخطّی کنیم، قطعاً رشته هایمان پنبه خواهد شد.

    سادساً با تمام قوا رذایل اخلاقی را از خود و همراهیان خود بزداییم و سلامت روانی را شدیداً نگهبانی کنیم؛ چرا که برجسته ترین خاصیت یک مبلّغ خوب که مردم را به او جذب می کند، انطباق عمل او با فطرت است.

    سابعاً نتیجه را به خدا بسپاریم و خود را با اندوه پیشرفت کار نفرساییم؛ بلکه عزم خود را در وظیفه ی خود حفظ کنیم و وظیفه را از آنجا که عمل به آن مطلوب خداست انجام دهیم نه به شوق رسیدن به مطلوب خود. هرچه این دیدگاه بیشتر در قلب ما حاکم شود، خستگی و فرسایش ما کمتر خواهد بود و عزم ما پایدار خواهد ماند و چه بسا قطره هایی که با چکیدن مداوم صخره ها را سوراخ کردند.

 

ایمان علیخانی بجستانی
۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

   القای مفهوم می تواند به سه روش صورت بگیرد:

    1. اثبات عقلانی

    2. برانگیختن احساسات

    3. قبح شکنی و ایجاد عادت

 

    قبح شکنی و ایجاد عادت عبارت است از یک تغییر ملایم و مداوم در محیط که تدریجاً در ذهن افراد رسوخ کرده و هنجارهای اجتماعی را در خود حل می کند. تبدیل تدریجی پوشش کامل غالب خانم ها به مانتوی چسبان و ساپورت از ابتدای انقلاب تاکنون نمونه ی برجسته ی این نوع اثرگذاری ست.

    تغییر هنجارها به سبک ایجاد عادت روشی ست نامحسوس، بسیار کند و هزینه بر (در ابتدای راه اندازی هزینه بر)؛ و در عین حال با دامنه ی اثرگذاری بسیار بالا. در این روش می توان قبیح ترین و ضد فطرت ترین رفتارها را نیز با صرف هزینه و زمان کافی به عنوان هنجار، حاکم کرد.

    این روش قابلیت اجرای فردی ندارد و عملاً در حوزه ی حکومتی و رسانه های جمعی تعریف می شود.

 

ایمان علیخانی بجستانی
۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    وقتی با عبارت "تربیت اجتماع" رو به رو می شویم، چیزی که به ذهن خطور می کند، نظام آموزش و پرورش و دیگر ابزارهای حکومتی ست. ما -اگر نه همواره- عموماً تربیت اجتماع را از منظر حکومتی بررسی می کنیم؛ چرا که حکومت و سیاست های فرهنگی حکومت را یگانه عامل عمده ی مؤثّر بر تربیت اجتماع می دانیم. این منش فکری ما البته تنها در تربیت اجتماعی خلاصه نمی شود؛ بلکه در تمامی موضوعات ممکن که حکومت می تواند نقشی ایفا کند، -اگر همه چیز نه- بیشتر مسائل را حکومتی تعریف می کنیم. این دیدگاه اشتباه است. ما نیز -هرچند یک نفر باشیم- در رفاه اجتماع، در عقاید اجتماع و در تربیت اجتماع مؤثّریم. قطعاً این تأثیر به مراتب از حکومت کمتر است؛ امّا هست...و این نیز یک واقعیّت است که اگر اطرافیان خود را تربیت کنیم، چه بسا بخشی از عوامل حکومتی آینده را تربیت کرده ایم.

  

ایمان علیخانی بجستانی
۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر