برهان استقرا در اثبات وجود خدا
تجربه گرایی که مادر عموم جنبش های کلان فلسفی غرب است، همانطور که پیشتر ذکر شد(کلیک کنید) قائل به اصالت تجربه است. یعنی می خواهد همه چیز را به وسیله ی تجربه درک کند و بر پایه ی تجربه تمامی علوم را به دست بیاورد.
علم(دانش) به معنی مجموعه ای از مفاهیم است که با واقعیت منطبقند. حال کسی که می خواهد با تجربه علم کسب کند، محکوم است که بین تجربیات خود و واقعیت رابطه ای قائل شود. همینجاست که استقرا ظاهر می شود:
تمامی کسانی که علم تجربی را معتبر می شمارند(عملاً تمام انسان ها) به گونه ای به حقّانیت استقرا معتقدند. تمام این افراد معتقدند که با مشاهده ی صدق یک گزاره بر یک موضوع، احتمال صدق آن بر دیگر موضوعات مشاهده نشده به مقداری قابل توجه افزایش می یابد.
بسیار خوب، صدق استقرا با تعریف فوق-که برای همگان واضح است- پایه ی اول استدلال ماست.
مثال1: کسی که تا به حال هیچ پرنده ای را ندیده است، هیچ نظری درباره ی رنگ پرندگان ندارد. کافی ست این شخص یک زاغ را مشاهده کند: حال به نظر او محتمل ترین رنگ برای پرنده ی بعدی که خواهد دید، سیاه است.
مثال2: از کوهی سنگی به رنگ زرد تیره برایمان می آورند. حال اگر از ما بپرسند گمان می کنی رنگ سنگ بعدی چه خواهد بود؟ پاسخ ما قطعاً زرد تیره خواهد بود.
هیچ عاملی جز خود انسان برای انسان قابل مشاهده نیست.
همانطور که پیش از این نشان داده شد(کلیک کنید)، قوانین علمی توصیف اتفاقات جهان هستند نه علّت شان. انسان تنها اتّفاقات را می بیند نه علّتشان را. ما آتش را می بینیم و به همراه آن گرما را مشاهده می کنیم؛ ولی به قول هیوم علّیت را نمی بینیم. آتش با گرما همراه است، امّا نمی توان گفت آتش ایجاد کننده ی گرما ست. می توان طبق استقرا گفت هرکجا آتش هست، گرما هست...همین و نه بیشتر.
از طرفی، ما وجود خودمان را درک می کنیم: می دانیم که مختاریم و عمل انجام می دهیم؛ لذا عامل مختار محسوب می شویم.
انسان عامل مختار است و از آنجا که تنها عامل شناخته شده است، طبق استقرا، عامل ایجاد جهان نیز محکوم است مختار پنداشته شود نه جبری.
ان شاء الله در ادامه به ظرایف و جزئیات این برهان خواهیم پرداخت...منتظر باشید.
فهرست دروس | درس بعدی>> اثبات وجود محیط