وجود خدا: چگونه یک اصل بدیهی نیازمند اثبات می شود (2)
همانطور که در ضرورت فلسفه اشاره شد، در سیر فکری ساده انگارانه ای که ما طی می کنیم، اطلاعات در ذهن ما طبقه بندی نمی شوند. اگرچه خودمان اطلاعات را طبقه بندی نکردیم، ضمیر ناخودآگاه ما این کار را انجام می دهد. دو چیز را معتبر و ارزشمند تلقی می کند:
1. آنچه هیجان انگیز است(مورد توجه بیشتر است)
2. آنچه بسیار تکرار شود
چرخ زندگی انسان بدون معنویات می چرخد؛ ولی بدون مادیات نمی چرخد. به همین دلیل، انسان اگر به تفکر و تعقل نپردازد، خود به خود زندگی خود را با اندیشه های مادی می چرخاند و اعتبار عوامل مادی برایش بیشتر می شود. همچنین اعتبار معنویات کاهش می یابد و مورد شک قرار می گیرند-هرچند بدیهی باشند-.
اما چطور می توان از مادیات معنویات را اثبات کرد؟ از مادیاتی که به معنویات مرتبطند. مثلاً، به دلیل همکاری که انسان ها با یکدیگر دارند، مجبورند مدام خود و دیگران را بازخواست کنند و به مسؤولیت خود و دیگران فکر کنند. لذا اعتقاد به اختیار در انسان، هرگز از جامعه خارج نمی شود. زیرا انسان مسؤولیت خود و دیگران را حس می کند و برای بهتر شدن تلاش می کند و به اراده ی خود اعتقاد دارد و اگر اختیار نداشت خود را بازخواست نمی کرد... .
این یک نمونه از بدیهیات معنوی ست که به یمن زندگی مادی همواره در ذهن انسان پررنگ است. از چنین بدیهیاتی استفاده می شود تا به اثبات بدیهیات مورد شک برسیم؛ مثلاً خدا، که در این فصل مورد بحث است.
البته حذف بدیهیات از ذهن همواره اتفاق امنی نیست و ممکن است با اطلاعات باقی مانده نشود اصل بدیهی مورد شک را اثبات کرد. درباره ی اثبات خدا نیز همین موضوع صادق است. ممکن است در گذشته به دلیل پاک بودن فطرت مردم راه های بسیار متنوعی برای اثبات خدا و صفاتش موجود بوده؛ اما حال که بر اثر مادی گرایی شدید، بسیاری از بدیهیات معنوی زیر سؤال رفته اند، بسیاری از راه های اثبات خدا نیز مسدود شده است و بنده در ادامه چند استدلال را که هنوز قابل استفاده اند ذکر می کنم.
فهرست دروس | درس بعدی>> برهان فطرت به زبان امروز (1)