ریشه ی منطقی پوچ گرایی(چگونه پوچ گرا شویم!!)
در گذشته انسان ها بسیاری از پدیده ها را به خدا نسبت می دادند. به تدریج و با پیشرفت علم، این پدیده ها به قوانین علمی نسبت داده شد. در گذشته گمان می کردند زمین صاف است، امروز گمان می کنند زمین گرد است. زمانی قوانین حرکت ناشناخته بود؛ سپس نیوتن قوانینی را پیشنهاد داد که صدها سال مورد پذیرش قطعی بود؛ امروز قوانین نیوتن نقض شده اند. در گذشته از طب سنتی و داروهای گیاهی استفاده می شد؛ سپس پزشکی استفاده از داروهای شیمیایی را توصیه کرد؛ جدیداً نیز دارند به این نتیجه می رسند که استفاده ی دقیق از داروها گیاهی امن تر است و فرمول ها را به داروهای گیاهی نزدیک می کنند. در گذشته خوردن روزانه ی تخم مرغ مرسوم بود، تا مدتی پیش پزشکی خوردن بیش از دو تخم مرغ در هفته را ممنوع کرده بود و جدیداً توصیه می شود که هر روز تخم مرغ مصرف شود!!
در فلسفه نیز همواره -بی نتیجه- جنگ و جدل بوده است: خدا هست یا نیست؟ ما مجبوریم یا مختاریم؟ اخلاق مطلق است یا نسبی ست؟ روح هست یا نیست؟ شناخت...
در تمام این مدت بر سر مباحث شناختی جدل اساسی بوده است: وقتی آذرخش را می بینیم، صدایش را پس از نورش حس می کنیم و این گمان ایجاد می شود که نور صدا را ایجاد کرده است. در هوای داغ بیابان، امتداد جاده ی خشک را خیس می بینیم. اگر نقطه ای از صندلی سرد باشد با نشستن گمان می کنیم خیس است. خودکاری که با ظرافت مناسب تکان داده شود را گمان می کنیم خم خورده است. دایره ی زرد و آبی که تند بچرخد را سبز می بینیم...
و از همه مهمتر: خواب هایمان را معمولاً مادامی که در خوابیم باور می کنیم.
این همه خطا، چطور می توان به نتایج اعتماد کرد؟ هرچه را اثبات کنی خود فرضی دارد که نیاز به اثبات دارد...به اثبات هم به فرض محال برسیم، دست آخر چه کسی تضمین می کند که خواب نباشیم؟
پوچ گرایی با تمام متعلّقاتش(پوچ باوری، هیپیسم) به این نتیجه می رسد که بحث بی فایده است...هیچ دلیل واقعی برای هیچ ادعایی وجود ندارد. به نتیجه نرسیدن بحث ها نیز خود گواه همین است. دست آخر ممکن است از خواب بیدار شویم و خود را در فضای جدیدی پیدا کنیم.
فهرست دروس | درس بعدی>> عبور از نهیلیسم