فطرت ثانوی چگونه ایجاد می شود؟
همانطور که اثبات شد، انسان یک سری اطلاعات پیش فرض در وجود خود دارد(فطرت). این اطلاعات، الزاماً حق هستند. ما با استفاده از همین اطلاعات است که بر سر حق قضاوت می کنیم، لذا معیار ما برای حقانیت، همین اطلاعات است. تنها حق است که می تواند حق را تشخیص دهد؛ ما نیز معتقد به امکان تشخیص حق هستیم؛ لذا معتقد به حقّانیت فطرت(این اطلاعات) هستیم. کسی هم که به تشخیص حق معتقد نیست، دچار نهیلیسم است و باید به پست مربوطه رجوع کند.
علاوه بر اطلاعات اولیه ی فوق، یک سری اطلاعات ثانویه در انسان است. این اطلاعات ترکیبی از استنتاج، اطلاعات درونی انسان و اطلاعات دریافت شده از بیرون است.
انسان، تمامی این اطلاعات را در خود دارد و به تدریج این ها را ارزش گذاری می کند. ارزش گذاری دو دلیل دارد: یکی این که میزان اعتبار هر گزاره ای در میان این اطلاعات تعیین می شود. دیگری این که اطلاعات بی اعتبار و کم مصرف به فراموشی سپرده می شوند.
ارزش گذاری اطلاعات در ذهن، به وسیله ی توجه انجام می شود. هر گزاره ای که مورد توجه بیشتر قرار بگیرد، امتیاز بیشتری پیدا می کند: معتبرتر می شود و در حافظه پررنگ تر می شود.
توجه با دو عامل توصیف می شود: 1. تداوم و تکرار توجه 2. عمق و هیجان توجه
در ابتدا، فطریات با پررنگ ترین قلم بر صفحه ی ذهن ما نوشته شده اند؛ اما به تدریج، این وضعیت تغییر می کند:در زندگی انسان، مواردی که بسیار تکرار می شوند و انسان از آن ها به هیجان می آید، در ذهن پررنگ می شوند...آن قدر پررنگ که گاهی با برخی فطریات اشتباه گرفته می شوند. کدام فطریات؟ فطریاتی که در زندگی به کار گرفته نشده اند و در ذهن تکرار نشده اند و ذهن با آن ها هیجان را زیاد تجربه نکرده است.
چگونه یک گزاره ی واقعاً بدیهی را از فطرت ثانوی تشخیص بدهیم؟
پرسش مطرح شده از طرف دوستان: چرا فطرت "هر" کس الزاماً حاوی اطلاعات صحیح (حق) است؟
پاسخ: لطفاً به پست "حقانیت فطرت انسان ها و حیوانات" مراجعه کنید.
سلام
یعنی تکرار هر چیز میشه فطرت ثانویه؟