اگر دین جنگ آفرین نیست، داعش چیست؟!
این مطلب جز نوشنه های داخل کروشه برگرفته از اینجا است.(کلیک کنید)
[برخی به اصطلاح روشن فکر منتظرن یک نفر زیر پرچم دین دست به چاقو ببره تا هرجا حرفی از دین شد، فحش جد و آباد دین رو بدن و بگن: "همه اش تقصیر دینه...دین بزرگترین بیماری عصر ماست...دین آرامشو از جهان سلب کرده...هرچی جنگ در تاریخ رخ داده سر تعصبات دینی بوده..." و آخر به کجا می رسن؟ "دست از تعصب بردارین...دلیلی نداره عقاید همدیگه رو رد کنیم...هرکدوم با عقیده ی خودمون زندگیمونو بکنیم...اصلاً کی گفته فقط یک چیز حقه و بقیه باطله؟!(پلورالیسم)" یا این که "دین با کل عقایدش خرافه ست...دنیا باید از لوس وجود دین پاک بشه...الآن عصر دین گذشته...شرم آوره که هنوز تو هزار سال پیش سیر کنیم!!"
دکتر رضا صادقی با بیانی زیبا حقیقت رو در این رابطه مشخص می کنند:]
ممکن است تصور شود که اگر پیروان ادیان کثرتگرایی را میپذیرفتند و همة ادیان را واجد حقیقت تلقی میکردند، آنگاه پیروان همة ادیان مورد احترام واقع میشدند و دین به ابزاری برای خشونت تبدیل نمیشد. اما واقعیت این است که کثرتگرایی همزمان این قابلیت را نیز دارد که جنایات داعش را توجیه کند. چون اگر همة ادیان از حقانیت برخوردار هستند پس وهابیتی که جنایات داعش را توجیه میکند نیز نمیتواند باطل باشد. داعش حتی اگر با بمباران نابود شود اندیشة وهابیت که ماهیتی تکفیری دارد، میتواند زمینهساز رشد گروههای تروریستی دیگری باشد. ضمن آنکه صدها نفر از اعضای گروه داعش از اتباع کشورهای غربی هستند و این افراد در محیطی پلورالیستی رشد کردهاند. بنابراین پلورالیسم چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی نمیتواند مانع رشد تروریسم باشد.
[در باب منحصر دانستن منشاء کشتار داعش به دین] بر اساس گزارش برخی از رسانهها کسی[(عضو گروه داعش)] که گروگانهای غربی را ذبح میکند، تابعیت انگلیسی دارد و توسط نهادهای امنیتی لندن تحت پیگرد است. این فرد و افراد دیگری که از کشورهای غربی به این گروه ملحق شدهاند، به وهابیت تعلق خاطری ندارند و بازماندة بمباران هواپیماهای بدون سرنشین نیز نیستند. برای این دسته از اعضای گروه داعش باید به دنبال انگیزههایی مدرن بود. در اینجا صرفا فیلمهای خشن هالیوود یا بازیهای کامپیوتری مقصر نیستند. واقعیت این است که در دوران مدرن و پس از تضعیف کلیسا، مکاتب مادی نتوانستهاند در تقویت اخلاق و کنترل رفتار بشر نقش مثبتی داشته باشند و اکنون در اندیشة مدرن مکاتب مادی زیادی وجود دارند که میتوانند جنایات گروه داعش را برای اعضای مدرن این گروه توجیه کنند. اعضای غربی گروه داعش اگر قائل به نسبیت ارزشهای اخلاقی باشند میتوانند ادعا کنند راهی برای اثبات برتری یک نظام اخلاقی خاص وجود ندارد و با وجود نسبیت ارزشها دیگر نمیتوان عضویت در داعش را کار بدی دانست. آنها همچنین میتوانند با تمسک به نسبیت معرفتی امکان شناخت خوب و بد را ناممکن بدانند و اعلام کنند که راهی برای اثبات این مطلب وجود ندارد که ذبح یک انسان در برابر دوربین بد است. با تمسک به تکثر منطقها نیز میتوان جنایات داعش را توجیه کرد. اعضای مدرن این گروه میتوانند ادعا کنند که بر اساس منطق خاص به گروه آنها قتل عام مردم بیدفاع کار بدی نیست. جبرگرایی نیز برای دفاع از گروه داعش به کار میآید. اتباع غربی برای اینکه با وجدان آسوده به داعش ملحق شوند، میتوانند جبرگرا شوند و ادعا کنند که اعضای این گروه بر اساس جبری تاریخی در حال نبرد هستند یا اصلا ژنتیک آنها چنین رفتاری را برای آنها رقم زده است. ماتریالیستها نیز به راحتی با داعش کنار میآیند. چون از نگاه آنها انسان تودهای متراکم از ماده است و جدا شدن سر آن خبرنگار نیز صرفا به این معناست که اجزای یک تودة مادی از یکدیگر جدا شدند. از نگاه یک ماتریالیست کجای این اتفاق قابل نکوهش است؟ تکاملگرایان نیز میتوانند ادعا کنند اعضای گروه داعش در یک تنازع بقای داروینی قرار گرفتهاند و برای بقای گروه خویش در حال تلاش هستند. آنها میتوانند در هنگام قتل عام زنان و کودکان عباراتی از ارادة معطوف به قدرت نیچه را زمزمه کنند و ظهور ابرانسانی را اعلام کنند که قواعد اخلاقی نسل گذشته را کنار گذاشته است. سایر مؤلفههای اندیشة مدرن مانند انسانمحوری، عملگرایی، فایدهگرایی، اصالت لذت و نهیلیسم نیز میتوانند مبنای مناسبی برای توجیه جنایات اعضای غربی این گروه باشند.
کشورهای غربی در چند دهة گذشته میلیونها انسان را در خاورمیانه با شعار دفاع از آزادی و دمکراسی یا مبارزه با تروریسم به قتل رساندهاند. قتلهای داعش با قتلهایی که آمریکا با هواپیماهای بدون سرنشین مرتکب میشود تفاوتی ندارند. داعش کسی را که کافر میداند به قتل میرساند و آمریکا نیز خانة کسی را که ممکن است تروریست باشد، بدون هیچ محاکمهای با موشک هدف قرار میدهد. تکفیر یعنی اینکه انسانها را صرفا با یک برچست مستحق مرگ بدانیم. این برچسب میتواند تروریسم یا کفر باشد. دولت آمریکا سالهاست که در خاورمیانه با همین روش صدها هزار انسان را به قتل رسانده است. اما از قربانیهای آمریکایی تصویری گرفته نشده است. این قربانیها صرفا به این دلیل که غربی نبودهاند، همیشه نژادی درجه دوم تلقی شدهاند و هیچ واکنشی در رسانههای غربی ایجاد نکردهاند. آن زمان که تصاویر قربانیهای زندان ابوغریب در رسانهها پخش میشد هیچ کس تصور نمیکرد که به زودی همین رسانهها تصاویر اتباع غربی را پخش خواهند کرد که با لباس نارنجی در برابر دوربین ذبح میشوند. اکنون در مبارزه با داعش نیز نژادپرستی حرف اول و آخر را میزند. داعش هزارها قربانی داشت و تنها زمانی جوامع غربی برای مقابلة با داعش اقدام کردند که چند نفر از اتباع غربی نیز قربانی جنایتهای این گروه شدند. تا زمانی که نژاد و ملیت ملاک برخورداری از ثروت جهان و حقوق انسانی است خطر تروریسم و افراطی گری از بین نمیرود.
دولت آمریکا با تمسک به ارزشهای اخلاقی مانند آزادی و حقوق بشر کشورها را بمباران میکند و گروه داعش نیز با سوء استفاده از ارزشهای دینی مانند جهاد دست به جنایت میزند. همانگونه که رفتار آمریکا به ارزشهای اخلاقی و انسانی ضربه زده است، خطر اصلی گروه داعش نیز در این است که مفاهیم دینی به ویژه مفهوم مقدس جهاد را بدنام میکند و قابلیتهای جهاد دینی در دفاع از مظلومان را تضعیف میکند. بزرگترین خدمتی که داعش تا به امروز به دولتهای مستکبر جهان کرده است این است که مفهوم جهاد را به عنوان زمینة خشونت و افراط معرفی کرده است. متاسفانه رسانههای کشور ما نیز در گزارش جنایات داعش به این نکته توجه ندارند و به طور مکرر با ترجمه گزارشهای رسانههای غربی از این گروه با نام جهادیها یاد میکنند و همچنین گزارشهایی مبتذل از آنچه جهاد نکاح نامیده میشود پخش میکنند. در چنین وضعیتی بیش از هر زمانی لازم است تا اندیشمندان جهان اسلام بر اساس مکتب اهل بیت که نقطة مقابل وهابیت و داعش است، به احیای مفهوم اصیل جهاد بپردازند و دولتهای اسلامی نیز باید از قابلیتهای این مفهوم در دفع ظلم، بیعدالتی و اشغال بهره گیرند. انگیزة جهاد که در جهان اسلام قابلیتی ارزشمند برای دفع تجاوز و اشغالگری است، اکنون با مدیریت غرب در حال هرز رفتن است. مفهوم جهاد که اکنون توسط داعش برای تضعیف جهان اسلام به کار گرفته شده است، باید پیش از این برای احیای اقتدار جهان اسلام به کار گرفته میشد. انسان امروز بیش از هر زمانی نیازمند بازگشت به ارزشهای فطری دینی و اخلاقی است و نیاز به مکتب اهل بیت و انتظار امام معصوم در هیچ دورهای از تاریخ تا این اندازه محسوس نبوده است.